۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

همبستگی با مادران خاوران در بیست و دومین سالگرد یادمان عزیزان به خاک و خون کشیده شان



فراخوان حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند
درهمبستگی با مادران خاوران
در بیست و دومین سالگرد
یادمان عزیزان به خاک و خون کشیده شان


خاوران این درد مشترک


رنج مشترک مادران خاوران از جستجوی فرزندان‌شان در
زندان‌ها آغاز گردید ودر این راه خوفناک به خاوران رسید .

خاوران زمین خشک و بی آب و گیاهی در كنار جاده‌ى خاوران،
که با کشتار و قتل عام دسته جمعی عزیزان این سرزمین در
سال ۶۷ تبدیل به "گلستان خاوران" شد .

حال موج دیگری از مادران داغدار به "مادران خاوران"
سمبل مقاومت خانواده‌های زندانیان سیاسی پیوسته اند،
مادران نداها، سهراب ها، اشکان ها، مسعودها، کیانوش ها،
فرزاد ها،شیرین ها ...... تا همه با هم صدای آزادیخواهی
فرزندان به خاک و خون کشیده شان باشند.

بیایید تا با هم، دست در دست
، با این اسطوره های خستگی ناپذیر،
با این درد بر دل نشستگان استوار،
به یاد همه عزیزان قربانی،
صدای فریاد مان را به گوش همه دنیا برسانیم و بگوییم تا :

۱- آزادی همه زندانیان سیاسی
۲- لغو احکام اعدام، سنگسار و هر گونه شکنجه
۳- محاکمه همه عاملان و آمران جنایات ۳۱ سال گذشته

آرام نخواهیم گرفت .


جاودانه باد یاد همه جان باختگان راه پر شکوه آزادی
حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند

جمعه ۳ سپتامبر ۲۰۱۰ - ساعت ۴ تا ۵ بعد از ظهر
روبروی کلیسا راینولدی در دورتموند


۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

مادرنداآقاسلطان به کمپین گفت: از سازمان های حقوق بشر و دادگاه های بین المللی می خواهم قاتل دخترم را پیدا کنند

مادرنداآقاسلطان به کمپین گفت: از سازمان های حقوق بشر و دادگاه های بین المللی می خواهم قاتل دخترم را پیدا کنند

هاجر رستمی مادر مرحوم ندا آقاسلطان دختر ۲۷ هفت ساله ای که درجریان یکی از تجمعات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به ضرب گلوله کشته شد درگفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار پیداکردن قاتل دخترش توسط مجامع بین المللی از جمله دادگاه لاهه و سازمان های حقوق بشری شد. به

هاجر رستمی مادر مرحوم ندا آقاسلطان دختر ۲۷ هفت ساله ای که درجریان یکی از تجمعات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به ضرب گلوله کشته شد درگفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار پیداکردن قاتل دخترش توسط مجامع بین المللی از جمله دادگاه لاهه و سازمان های حقوق بشری شد. عکس: خانواده آقاسلطان

هاجر رستمی مادر مرحوم ندا آقاسلطان دختر ۲۷ هفت ساله ای که درجریان یکی از تجمعات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به ضرب گلوله کشته شد درگفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار پیداکردن قاتل دخترش توسط مجامع بین المللی از جمله دادگاه لاهه و سازمان های حقوق بشری شد. به گفته خانم رستمی پیگیری های خانواده برای یافتن قاتل دخترش به نتیجه ای نرسیده است. او به کمپین گفت: « هیچ حرفی ندارم به دولت بزنم، تمام این مدت سکوت کردم، فقط از دنیا می خواهم به داد من برسند و قاتل ندا را پیدا کنند. بچه ام را از دست دادم و زندگی ام دگرگون شده است هر بار از سر خاک ندا می آیم، احساس می کنم همین الان ندا رفته و به خاک سپردیمش.»

وی به کمپین گفت که مقامات پس از مرگ دخترش هیچ فشاری به خانواده توسط مسوولان وارد نکرده اند و رفتاری توام با احترام داشته اند با این وجود از تلاش گسترده برای تحریف واقعیت مرگ دخترش گلایه کرد. از جمله این تلاش ها وی به فیلم های پخش شده از صداوسیما، اظهارات برخی مقامات مسوول همچون امامان جمعه و به صورت خاص اظهارات عزت الله ضرغامی رییس صداوسیما اشاره کرد.

مادر ندا آقاسلطان در خصوص مستندسازی های صداوسیماو تلاش برای تحریف واقعیت از طریق نمایش فیلم درشبکه سراسری درمورد مرگ دخترش به کمپین گفت: « من فیلم را ندیدم، فقط شنیدم.نمی خواهم که ببینم! نظری هم ندارم. تا به حال سه بار فیلم درست کردند، هر بار حرف قبلی خودشان را نقض کردند، ولی تا آن جایی که من مادر ندا هستم، می دانم،او برای تظاهرات بیرون رفته بود و به دست نیروهای خودشان کشته شده است، غیر از این چیز دیگری نمی تواند باشد.»

وی در خصوص اهدافی که چنین برنامه هایی دنبال می کنند گفت: « می خواهند بگویند مملکت آزادی داریم، هر کسی می تواند، ابراز عقیده کند و آزادی تمام و کمال در مملکت ایران وجود دارد؛ در صورتی که اصلا چنین چیزی وجود ندارد.» هاجر رستمی در پاسخ به این پرسش کمیپن که آیا مطالب مطرح شده در مستندهای تولید شده را باور دارد یا خیر ، پاسخ داد:” هیچ کس این دروغ ها را باور نکرده، نه مردم ایران نه مردم جهانو گفتند قاتل یک زن است، مگر ندا چه کار کرده بود که باید زنی او را بکشد. من که می دانم، قاتل چه کسی است، ولی خوب، دولتی ها این را قبول نمی کنند.»

هاجر رستمی تاکید کرد که در مقابل ساختن این فیلم ها سکوت کرده گفت: «‌وقتی در روز روشن ندا را زدند کشتند من شکایت کردم به هیچ جایی هم تا حالا نرسیدم بیایم در موردفیلم شکایت کنم؟ به کی شکایت کنم؟» او به کمپین گفت که در مقابل این طرز برخورد، تنها به حمایت جهان دلگرم استک « گفتند فیلم خودکشی ندا را ما نساختیم. گفتم بالاخره صدا وسیمای شما آن را پخش کرده است، چه طور شما خبر نداشتید؟ گفتند ما می خواهیم یک فیلم درست کنیم، بگوییم ندا را چه کسی کشته که در آن فیلم، قاتل را هم یک خانم معرفی کردند. وقتی به فیلم خودکشی ندا اعتراض کردم، گفتند اعتراضت را در روزنامه مطرح کن، من پاسخ دادم که روزنامه ای که دولت ان را درست میکند، من دراین روزنامه چه بگویم؟»

مادر ندا آقا سلطان در ارتباط با استدلال مقامات دولت جمهوری اسلامی مبنی بر مبرا کردن خود از دخالت در این حادثه گفت: «آن ها می گویند شما که می دانید، دولت ندا را نکشته است، ندا مرگ اش مشکوک بوده، شاید چند نفر در این درگیری کشته شدند؛ ولی ندا را ما نکشتیم. این ها دسیسه است، برای بد جلوه دادن جمهوری اسلامی در دنیا، می خواستند با قتل ندا، ریشه جمهوری اسلامی را از بین ببرند، اما با ساختن این فیلم ها آبروی خودشان را بیش تر بردند.»

خانم رستمی در خصوص فشار آوردن مأموران امنیتی برای ضبط مصاحبه تلویزیونی از خانواده آقا سلطان به کمپین گفت: «به من گفتند دولت، قاتل دختر شما نیست؛به همین خاطر در تلویزیون یا هر جایی که می خواهید،بیایید صحبت کنید. گفتم من قاتل ندا را می شناسم و به همین دلیل در صدا وسیمای شما هیچ وقت نمی آیم. گفتند شما به عنوان پدر ومادرش در این فیلم تقاطع حضور داشته باشید، من پاسخ دادم صدا وسیمایی که رئیس اش آقای ضرغامی باشد که گفته است؛ ندا هنرپیشه بوده، فیلم بازی کرده که و چشم هایش را آن حالت در آورده، من در چنین صداو سیمایی نمی آیم.»

وی در ارتباط با حضور آقای پناهی ،استاد موسیقی، و هم چنین ستاره، دوست ندا، در مستند تقاطع گفت: «بعد از مراسم هفتم، یک سری وسایل ندا را از آقای پناهی گرفتم و پس از آن آقای پناهی را ندیدم. یعنی نخواستم که ببینم؛ چون من پیش خودم فکر کردم کسی که به اطلاعات برود، همه کار می تواند انجام دهد، ولی این حق را هم برایشان قائل هستم؛ هر کاری می خواهند، انجام دهند.»

هاجررستمی اضافه کرد: « چند روز پیش دوستی از آمریکا تماس گرفت و گفت ندا در خواب می گفت به مادر و پدرم بگویید از قاتل من در ایران شکایت کنند و اگر نتوانستند به دادگاه لاهه شکایت کنند و من این تماس شما را در پی خوابی که دوستم درباره ندا دیده می دانم .»

هاجر رستمی در پایان گفت وگویش با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «من می خواهم از طریق این رسانه به آقای ضرغامی که گفته اند ندا هنرپیشه بوده و به همین دلیل چشم هایش با چشم های باز از دنیا رفته است بگویم؛ آقای ضرغامی یک لحظه، یک لحظه، خودت را به جای من بگذار، یک لحظه، نمی گویم سال ها…. این حرف آقای ضرغامی روی من اثربسیار بدی گذاشت و من گفتم خدایا خودت می دانی و خودت، ندا هنر پیشه نبوده، انسانی بوده مثل همه جوان های دیگر، برای آزادی اش به تظاهرات رفت چرا باید بگویند ندا یک هنرپیشه بوده؟ چشم های ندا باز مانده و باز می ماند تا لحظه ای که به نتیجه برسد، به هدف اش برسد، …اگر چشم هایش بسته می ماند، شاید آن قدر تاثیر گذار نبود، چشم های باز ندا شاید دنیا را تکان داده، ملت ایران را تکان داده، چون اصلا منکر اصل قتل ندا هستند.»

سابقه خبر:

ندا آقاسلطان متولد ۳ بهمن۱۳۶۱، یکی از ده ها تنی است که در جریان اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری ایران، روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله امیرآباد، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی به ضرب گلوله، کشته شد و تاکنون هیچ کس مسوولیت قتل وی را به عهده نگرفته است. طی ماه های پس از فوت وی، صدا و سیما و برخی مقامات جمهوری اسلامی در چندین نوبت، روایت های مختلفی از مرگ وی ارائه دادند.
پیش از این شبکه انگلیسی برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ،”PRESS TV “، مستندی از جزییات قتل ندا پخش و ادعا کرد ندا آقا سلطان، خود بخشی از یک صحنه سازی قتل بوده و در آن صحنه با عوامل ساخت فیلم، همکاری می کرده است، ولی بعد از انتقال ندا به اتومبیلی برای بردن وی به بیمارستان ، عوامل تهیه کننده فیلم، ندا را به قتل می رسانند.

فردی که در آخرین لحظات زندگی خانم آقاسلطان بالای سر وی بوده و تنفس مصنوعی داده فردی به نام آرش حجازی است.وی متولد ۱۳۴۹ و مترجم آثار پائولوکوئیلیو در ایران می‌باشد. وی، پزشک و نویسنده‌ای که شاهد حادثه بود، عامل قتل را یکی از موتورسواران شبه نظامی بسیج می‌داند.




۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

بیانیه مادران پارک لاله ایران(مادران عزادار)

بیانیه مادران پارک لاله ایران(مادران عزادار)

هشدار می دهیم!
جان و سلامتی زندانیان، پس از آزادی همچنان در خطر است!
از آنجائی که اغلب زندانیان آزاد شده به دلیل شکنجه‌های روحی- روانی- جسمی- جنسی، دچار بیماری‌های عدیده‌ای شده‌اند که حتی در برخی موارد منجر به مرگ آنان شده است، مادران پارک لاله (مادران عزادار) بر خود واجب دانسته، توجه خانواده‌های زندانیان را به موارد تاسف‌باری که تاکنون اتفاق افتاده است جلب نمایند، تا برای بازگشت سلامتی زندانیان آزاد شده به ویژه جوانانی که تجربه کافی از خطرها و آثار شکنجه را ندارند، مساله بازگشت سلامتی جدی گرفته شود.
از این‌رو از خانواده‌های رنج‌کشیده زندانیان آزاد شده تقاضا می‌شود در اولین روزهای آزادی عزیزشان، آزمایش‌ها و کنترل‌های پزشکی کامل از تمام اعضای بدن به‌خصوص کلیه‌ها، کبد، مغز و اعصاب وی را به صورت جدی دنبال کنند تا تجربه به غایت تلخ فاجعه کهریزک(احمد نجاتی کارگر، با ۲۲ سال سن که سه روز پس از آزادی به دلیل از بین رفتن کلیه‌ها به کما می‌رود و سپس جان می‌بازد) و موارد مشابه دوباره تکرار نشود.
با آرزوی سلامتی برای تمامی عزیزان‌مان و تاسف فراوان، چند نمونه زیر شایان ذکر است:
  • حسام ترمسی، جوان ۱۹ ساله که پس از تحمل یکسال حبس به علت بیماری کلیه و کبد و افسردگی شدید در بیمارستان بستری است.
  • نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و مادر دو طفل سه ساله که پس از آزادی از زندان، وضعیت روحی و جسمی اش رو به وخامت است و باید مجددا در بیمارستان بستری شود.
  • محبوبه کرمی، فعال جنبش زنان که به علت بی‌حرکتی نیمی از بدن‌اش و افسردگی شدید در بیمارستان بستری شده است.
  • حمزه کرمی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران که به علت شکنجه های جسمی و روحی در زندان اوین هم اکنون در بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی بستری است .
این نمونه‌ها مشتی‌ست از خروار که بر سر فرزندان ما، آوار شده است. در حالیکه شکنجه در قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع است و زندانی دارای حق و حقوقی قانونی‌ست، اما گاه برای دستیابی به حداقل حقوق قانونی خود مجبور به اعتصاب غذا می‌شود. همان‌طور که شاهد بودیم ۱۷ نفر از بهترین‌های ملت ایران اعتصاب غذایی طولانی را برای ابتدایی‌ترین حقوق خود تحمل کردند و ما همچنان سخت نگران عواقب اعتصاب غذای عزیزان‌مان و سلامتی آنان هستیم.
تاریخ نشان داده است این بی‌رحمی‌ها و ظلم‌ها بی‌پاسخ نخواهد ماند. ولی ما به عنوان مادر و خانواده زندانی در چنین شرایطی باید به سلامت عزیزان‌مان توجه کافی داشته باشیم و زمان را از دست ندهیم و تلاش کنیم تا فرزندان مان به سلامتی نسبی دست یابند، چرا که هرگز اثرات شکنجه‌ به طور کامل از بین نخواهد رفت.
مادران پارک لاله (مادران عزادار)
۶ شهریور ۸۹

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

گزارش گردهمایی حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند - ۲۸ اوت ۲۰۱۰















برنامه این هفته ما به صورت مشترک با گروه ایران آزاد و در
همصدایی با هزاران هزار مردم آزادیخواه جهان بر علیه احکام سنگسار
و اعدام در ایران بر گزار گردید .
استقبال مردم از اکسیون این هفته خیلی عالی بود، تعداد خیلی
زیادی امضاء برعلیه احکام سنگسار و اعدام و آزادی سکینه آشتیانی
جمع شد، که همه این امضاء ها برای سازمان ملل متحد فرستاده خواهد شد .
امروز تعدادی از مردم به ما مراجعه کردند و آمادگی خود را برای کمک در
اکسیون اعلام کردند، که با استقبال ما از این پیشنهاد، تا آخر برنامه برای
پخش اعلامیه و اکسیون اعتراضی فردی با ما همراهی کردند .

همچنان در طی برنامه، در گفتگو با مردم به افشاگری های خود در رابطه
با شرایط زندانیان سیاسی - عقیدتی و در خطر بودن جان این عزیزان در
زندانهای ایران پرداخته و تا رسیدن به خواسته هامان:
۱ - آزادی همه زندانیان سیاسی - عقیدتی
۲ - لغو اعدام
۳ - محاکمه علنی عاملان و آمران جنایات ۳۱ سال گذشته
به راهمان ادامه خواهیم داد .

زنده باد صلح و آزادی
حامیان مادران پارک لاله
مادران صلح دورتموند


۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

هفته پر بود از شیوا

روز

سامان رسول پور

s.rasoulpour(at)gmail.com

این خبر کل هفته داغ بود: شیوا نظر آهاری، به "محاربه" متهم شده است. و همین کافی بود تا موج نگرانی ها و موج اعتراضات به راه بیافتد.

عفو بین الملل و "خانه آزادی" هر یک جداگانه اعلام کردند نگرانند؛ چون این اتهام ممکن است حتی مجازات مرگ را در پی داشته باشد.

گزارشگران بدون مرز هم کمپینی در حمایت شیوا نظرآهاری به راه انداخت. طوماری خطاب به رییس قوه قضاییه نوشت، با این مضمون: ما امضا کنندگان این طومار خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط شیوا نظرآهاری هستیم.

فیس بوک، وبلاگ ها و وبسایت ها هم پر بودند از یادداشت و خاطره و عکس های شیوا نظرآهاری.

وزارت خارجه هلند هم ابراز نگرانی کرد که اتهامات وارده به زهرا بهرامی، شهروند هلندی- ایرانی که روز عاشورا در تهران بازداشت شده، ممکن است منجر به صدور حکم اعدام برای او بیانجامد.

گیتی پور فاضل هم نگران صدور حکم اعدام برای دو موکلش به نامهای البرز قاسمی و حمید قاسمی بود که به جاسوسی متهم شده اند. او گفت: پاپوش است، هیچ مدرکی وجود ندارد.

عفو بین الملل هم اعلام کرد که ابراهیم حمیدی، نوجوان ایرانی در آستانه اعدام قرار دارد. عفو بین الملل نگران اجرای این حکم بود.

اما کار از نگرانی هم گذشته بود. آنجا که یک فعال حقوق بشر به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت: در چند ماه اخیر دست کم 300 زندانی که عمدتا متهم به فروش مواد مخدر بوده اند در زندان وکیل آباد مشهد اعدام شده اند.

کار از نگرانی گذشته بود آنجا که نامه حمزه اکرمی درباره شکنجه هایی که متحمل شده بود توضیح داد. آنجا که نوشت: "از جمله فشارهای روحی تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا بخاطر همکاری با هاشمی ها مستحق مرگ می دانست و نوید آنرا می داد. مسأله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجو ها بود. یا تهدید به ارسال و اعزام بنده به بندهای عمومی مخوف که افراد خلاف در آن سپری میکنند و ظاهراً حسب گفته بازجوها در آن بند ها به افراد جدید الورود تجاوز جنسی می نمایند".

نگرانی ها اما همچنان در جریان بود. جبهه مشارکت نگران وضعیت تاج زاده و نوری زاد بود و نوشت: "در حالیکه بیش از ده روز از اسارت مجدد مصطفی تاج زاده و بیش از هفت روز از بازگشت عارفانه محمد نوری زاد به زندان می گذرد، اوج قانون شکنی را در رفتار زندانبانان سیاه دل آنها می توان یافت که اولیه ترین حقوق این عزیزان و خانواده بی پناه آنها که چیزی جز اطلاع از وضع این بیگناهان نیست زیر پا می گذارند."

گزارشگران بدون مرز نگران تحدید و سانسوربود و نوشت: "گزارش‌گران بدون مرز ادامه سیاست توقیف مطبوعات و صدور احکام محکومیت برای روزنامه‌نگاران را محکوم می‌کند. از سوی هیات نظارت بر مطبوعات، ارگان سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روزنامه‌ی اقتصادی آسیا توقیف و مجوز انتشار دو نشریه سپیدار و پرستو لغو شده است. در همین حال صدور احکام زندان برای روزنامه‌نگاران ادامه دارد. بدرالسادات مفیدی همکار بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب و دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به شش سال زندان محکوم شده است".

و تازه با همه اینها، خبر جدیدی هم از راه رسید: وزارت ارشاد، با ارسال نامه ای خطاب به روزنامه و خبرگزاری های کشور، به آنان اعلام کرده است از آوردن خبر یا تصویر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی در مطالب خود، خودداری کنند.

فعالان جنبش زنان نگران برخلاف نگرانی هایشان، شاهد تثبیت چندهمسری در قانوی جدید حمایت از خانواده بودند.

و همزمان با همه این نگرانی ها، موجی از بازداشت ها هم به راه افتاده بود. از جمله پنج شهروند مریوانی و پنج درویش گنابادی و البته حسن اسدی زیدآبادی، علی جمالی، بهزاد کردستانی، دلیر روزگرد، غیاث نادرزاده و امیر حسین شیروی، رییس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول.

و بالاخره اینکه چند قاضی که مسبب نگرانی های زیادی بودند و تصمیماتشان منجر به کشته شدن تعدادی از زندانیان شده بود، تعلیق شدند؛ خبر این بود: حکم تعلیق سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، و دو مقام قضایی دیگر به دلیل تخلفاتشان در پرونده مربوط به بازداشتگاه کهریزک صادر شد.

در هفته ای که همه یا نگران بودند و یا کار از نگرانی گذشته بود، احمد خاتمی هم مثل همه نگران بود اما نگران چیز دیگری. او گفت: زنان شنا و کشتی نگاه نکنند؛ حرام است.

خاوران کجاست؟ عفت ماهباز

خاوران کجاست؟
خاوران چراست ؟
می شود قفلی به در خاوران زد .می شود با تفنگ و خشم راه را بر مادران بست. اما با یاد ها چه می کنید؟
یادها که در قلم جاری شده. با کدام نیزه و کدام تفنگ بدان نشانه می روید؟
اکنون سه سال است که بر گورستان خاوران قفل زده اند و به خانواده ها و مادران اجازه نمی دهند بر مزار فرزندانشان گرد آیند. این گورستان که با همه گورستانها متفاوت است، نه سنگی بر گوری دارد و نه نهالی و درختی در خاک. خاک است و خاک . زمینی است خشک که بارهاو بارها با بلدوزر خاک ان را زیر رو کرده اند یا اجازه داده اند در انجا کسان دیگری مرده هایشان را دفن کنند. حکومت تبعیض جمهوری اسلامی بیش از29 سال (ازآبان سال۱۳۶۰) است که در خاوران در 14 کیلومتری تهران در جاده خراسان ، درخطه شرقی کنار گورستان ارامنه وهندی ها، قطعه زمینی را "لعنت آباد"نامید و ان را قبرستانی کردند برای دگر اندیشان ، بهایی ها،و نیروهای لاییک و سکولار. مادران بعد از کشتار تابستان ۱۳۶۷ ان مکان را "بهشت خاوران" نامیدند.،. آن خاک غریب غم گرفته که شباهتی به بهشت نداشت. به "خاوران" مشهور شد. آنجا را، بولدوزرهای پاسداران بارها قبل از آمدن گالیندوپل، نماینده ویژه سازمان ملل به ایران، در سال 1369، زیر رو کرده بودند تا اثری به جا نماند حکومت در آن زمان اعلام می کند این جا تنها بیابانی است.


سال گذشته در آستانه سال نو میلادی، همزمان با بمباران غزه به دست نیروهای اسرائیل دوباره ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران- در فاصله جمعه ٢٠ تا جمعه ٢٧ دی ماه گورستان خاوران شامل گورهای قربانیان اعدامهای سال ٦٠ تا تابستان ٦٧ گورهای انفرادی و گورهای جمعی کشتار دسته جمعی تابستان ٦٧ وهمجنین در 23 دی ماه در همانجا قطعه‌ای که محل دفن بهائی‌های اعدام شده است، را نیز با بولدوزر زیر و رو کرده و با ریختن خاک وظاهرا کاشتن درخت روی گورها، درد و داغ خانواده ها را تازه کردند.
سه سال است که از خانوادها و مادران خاوران ، که داغ و درد فرزند دارند حداقل خواسته های انسانی دریغ می شود.انان مصرانه خواهان:

-باز شدن در خاوران بر روی خانواده ها.

-اعلام اسامی، زمان فوت ومحل دفن عزیرانشان

-اجازه ی نشانه گذاری و گل کاری بر مزار جان باختگان

-جلوگیری از دفن اموات دیگر بر خاک عزیزانشان هستند.


خاوران پدر


بیست دوسال پیش

4ساله ام با گیسهای بافته

خوشحال وبی خیال سر به هوا،

از غم مادرم رها

می دوم در صحرای خشک

همراه هو ، وهو ی باد خاوران

کنار خاله و عمو جان های گریان و دردمند

*****

فریاد پاسداری خشن

می درد شادی مرا

جلو ترنرو بایست!

رها شد ه ام ، چو چله از کمان

آهو بچه ایی دوان

درباد آن غروب شوم

پایم فرومیرود در نم خاکی بر امده،

جیغ می کشم از وحشت دست وتنی در خاک

*****

پاسداری به سویم نشانه میرود

ایست. ایست

ای هرزه بایست

لرزان درآغوش مادرم

تر می شوم از اشک او

*****

26 ساله ام

تصویرم از پدر

دستی است که بیرون زده ز خاوران

پیراهنی است ابی از او درخاک

هجوم صدای شوم

ایست ایست

در فریاد مادران

*******

امروز من اینجایم در کنارشما

دیروز مادر را راندند

دیروز مادر را پلیس ها بردند

دیروز مادر را در بیمارستان دیدند

دیروز دوباره پایم به جسمی گیر کرد

ودستی کمک خواست

عفت ماهباز- لندن شهریور 89

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

همه باهم برعلیه مجازات غیرانسانی سنگسار به پا خیزیم


سکینه محمدی آشتیانی در خطر جدی سنگسار و اعدام قرار دارد

همه باهم برعلیه مجازات غیرانسانی سنگسار به پا خیزیم

از مردم دنیا من و مادرم میخواهیم که در این امر به ما کمک کنند...

از نامه سجاد پسر سکینه محمدی آشتیانی ، زنی که 5 سال است که هرلحظه منتظر اجرای حکم سنگسارش در زندان است.

چگونه می توان این فریادهای مظلومیت را شنید و دم بر نیاورد؟ مجازات اعدام به خودی خود عملی غیرانسانی است.

زجرکش کردن انسان ها با سنگسار به هر دلیل و بهانه ای به مراتب غیرانسانی تر و وحشیانه تر است.

بر اساس اخبار منتشره توسط سازمان های مدافع حقوق بشر در ایران، از سال ۲۰۰۶ تاکنون هفت نفر

در ایران سنگسار شده اند و ۱۴ نفر دیگر نیز در لیست انتظار قرار دارند. در تمام دنیا تنها ۶ کشور

هستند که سنگسار در آن ها قانونی است. جمهوری اسلامی هم یکی از آن هاست.

در چند هفته گذشته تحت فشار افکار عمومی جهان، سران حکومت اسلامی اندکی عقب نشینی کردند

و حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی را موقتا به حالت تعلیق در آورند .

تا زمانی که حکم سنگسار ازمجموعه قوانین حذف نشده، همیشه خطر بازگشت آن وجود دارد.

با اطلاع رسانی درست و بسیج افکار عمومی مردم جهان بر علیه این قانون ضد انسانی می توان

حاکمان اسلامی را به عقب نشینی واداشت.

بیایید تا همراه هزاران هزار مردم آزادیخواه دیگر هم زمان در یکصد شهر جهان ،

دست در دست هم صدای اعتراض خود را بر علیه احکام سنگسار,

برای آزادی کلیه زندانیان عقیدتی- سیاسی ,مجازات آمران و عاملان کشتار و

شکنجه ۳۱ سال گذشته ولغو مجازات اعدام به گوش جهانیان برسانیم .

شنبه ۲۸ آگوست ۲۰۱۰ ساعت ۱۴ تا ۱۵.۳۰ در خیابان کاتارینن - دورتموند

برنامه مشترک با ایران آزاد - کانون دفاع از حقوق بشر، آزادی و دموکراسی

زنده باد صلح و آزادی

حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند

گزارش بازديد مادران پارك لاله (مادران عزادار) از مادر احمد نجاتي كارگر روز يكشنبه 31 مرداد

روز يكشنبه 31 مرداد: مادر سعيد زينالي و مادران شهدا مصطفي كريم بيگي و رمضاني همراه با جمعي ديگر از مادران پارك لاله به ديدار مادر شهيد احمد نجاتي كارگر رفتند. مادر احمد درحالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود در را برايمان باز كرد و در آغوشش گرفتيم.
مادر احمد برايمان تعريف مي كند كه احمد را بمدت 9 روز در بازداشتگاه نگه مي دارند درحالي كه خانواده هيچ اطلاعي از او نداشتند. بعد از 9 روز دو تن از ماموران به خانه مي آيند. ميگويد روز جمعه بود و زماني كه

من با عجله به بالا مي آيم تا به دخترم اطلاع دهم تا چادري سر كند آنها هم پشت سر من مي دوند و اجازه نمي دهند تا دخترم چادرش را به درستي سر كند. از خانواده مي خواهند تا اتاق احمد، ‌وسايل شخصي اش،‌كتابهايش و كامپيوتر را به آنها نشان دهند و هنگامي كه درحال زير و رو كردن خانه بودند مادر مي گويد عكسهاي خانوادگي روي كامپيوتر هست كه بي حجاب مي باشد و آنها ادعا مي كنند مهم نيست به آنجا كه رسيديم چشمهايمان را مي بنديم.
مامورين مادر را محكوم مي كنند كه تقصير شماست، چرا بچه هايتان را از منزل بيرون مي فرستيد؟ مادر مي گويد با تعجب گفتم نمي دانم بچه داري يا نه؟ اگه نداري خدا بهت بده و اگر داري به تو ببخشه ولي مگه مرغ هستند كه من پاشون رو ببندم. مي خواد بره بيرون و ببينه در مملكتش چه خبره و چه به سر مملكتش مياد. مي خواد بدونه دو طرف چي ميگن و در جواب مي گويند نه خانم اين اشتباه و الان هم هرجا كه هست اگه اومد سفت و سخت تو خونه نگهش مي داري و اجازه نميدي جايي بره. مي گويند اعلاميه چاپ مي كرده! مادر مي گويد گفتم قبلا مي گفتند ساواك ساواك الان شما كه بدترين و مثل اونها ميگين اعلاميه چاپ مي كرد؟!
بعد از 9 روز كه خانه را زير و رو كردند و چيزي نيافتند و در زندان هم فيلمهاي تظاهرات ها را زير و رو كردند و نتوانستند نشاني از احمد بيابند با گرو گذاشتن سند احمد آزاد مي شود.
احمد پس از آزادي از زندان دائما از درد پهلو مي ناليد ولي در برابر درخواست خانواده براي مراجعه به پزشك مقاومت مي كند و مي گويد به خاطر كوفتگي از شكنجه ها است و مي گذرد.
احمد براي خانواده از بازداشتگاه تعريف مي كند: از ساعت 6 صبح شروع مي كردند به زدنمان تا شب كه يك وعده غذا كه شامل يك تكه سيب زميني و تكه اي نان بربري بود به ما مي دادند و شب هم چون جايمان بسيار تنگ بود و حتي براي نشستن جا نبود پس مجبور بوديم ايستاده و سرپا بخوابيم. تمام اين 9 روز عين اين برنامه تكرار شد. احمد بسيار بيشتر از ضرب و شتم خود از فشار روحي خود و هم بندي هايش مي گويد. آنگاه كه براي فشار رواني به آنها در حضورشان پير مردي را مي آورند و آنقدر به سر و صورتش مي زدند كه صورتش پرخون مي شد و از او مي خواستند تا قبول كند شيشه شكسته تا آزادش كنند و او مي گفت وقتي نكردم چرا قبول كنم. احمد مي گفت كتك خوردن هاي خودمان فراموشمان مي شد وقتي كه ميديديم اين پيرمرد بيچاره جلوي چشمانمان درحالي كه كاري از دستمان ساخته نبود اين طور شكنجه مي شود و حسابي به هم مي ريختيم.
video

احمد پس از 15 روز آزادي از بازداشتگاه بيرون از منزل از حال مي رود و درحالي كه خانواده به گمان اينكه چيزي از زندان تعريف كرده و دوباره بازداشتش كردند و در به در در جستجوي او هستند به بيمارستان برده مي شود. اين جستجو 9 روز طول مي كشد و خانواده در يافتنش موفق نيستند تا اينكه از بيمارستان تماس مي گيرند كه از احمد از 9 روز پيش تاكنون در كما است و براي شناسايي اش بياييد. خواهر احمد او را درحالي كه چندين دستگاه به دهان و پهلويش وصل بود شناسايي مي كند. احمد در اين مدت روزي 2 بار دياليز مي شد چون كليه ها به طور كامل از كار افتاده بود و به همين دليل با اينكه ار عفونت شديد رنج مي برد هيچ دارويي نمي توانستند برايش تجويز كنند.
احمد در بيمارستان شب نيمه شعبان به شهادت مي رسد. پس از اينكه جنازه را تحويل مي گيرند، زماني كه خانواده در بهشت زهرا بودند پزشك معالج احمد با پدر احمد تماس مي گيرد و مي پرسد آيا پسر شما با كسي دعوا كرده بود؟ پدر احمد مي گويد خير و پزشك گفت: آقاي نجاتي اين بچه كتك خورده و صدمه اساسي ديده،‌شما پيگيري كنيد.
پزشكي قانوني درحالي كه مي بايست پس از دو ماه علت فوت را اعلام نمايد بعد از گذشت هشت ماه علت آن را مسموميت اعلام كرد.
مادر احمد مي گويد دو هفته بعد از تدفين توسط يكي از آشنايان خبر مي شويم تلويزيون درحال پخش برنامه اي در ارتباط با احمد است و مي بينيم سر قبر پسرمان هستند و مي گويند اين خانواده دروغگو است و اينجا پلاكي هم هست كه خانواده خودش درست كرده.
مي گويد پخش اين برنامه آن هم از تلويزيون مانند نمكي بود كه بر روي زخم دلمان پاشيده شد. بعد از اين ماجرا پدر احمد به مدت يك هفته شبانه روز بر سر مزار پسرش باقي ماند و هرچه مي گفتند بيا قبول نمي كرد و مي گفت اينها كه اين فيلم را مي سازند بعيد نيست بيايند جنازه پسرم را هم در بياورند.

مي گويد به خاطر اين ماجرا از آقاي ضرغامي شكايت مي كنند كه البته قوه قضائيه اصلا توجهي به سخنان وكيل خانواده نمي كند و شكايت به جايي نرسيد.
مادر احمد مي گويد براي برگزاري مراسم سالگرد هم به ما اجازه ندادند روضه خوان داشته باشيم و يا حتي صندلي بچينيم و هيچ امكاناتي در بهشت زهرا براي ما قائل نشدند. مي گويد اخيرا متوجه شديم در مجله ويژه نامه همشهري كه به مناسبت سالگرد انتخابات انتشار يافته در صفحه 193 مجله مطلبي تحت عنوان «دفن ساختگي» چاپ شد كه در آن ادعا مي شود فردي با نام احمد نجاتي كه اتفاقا وبلاگ شخصي دارد زنده است و اداعا كرده توسط طرفداران جنبش سبز زخمي شده،‌ به بيمارستان منتقل شده ولي الان حالش خوب است و تمام چيزهايي كه درباره او گفته شده دروغ است.
مادر احمد مي گويد درج اين مطالب آن هم پس از يكسال به جاي معرفي و پيگرد عاملان و آمران ضرب و شتم فرزندم وقاحت محض است و اين درحالي است كه از طرف شهرداري تاكنون دوبار براي اعلام همدردي با خانواده آمدند و آخرين بار در مراسم سالگرد احمد بود و من به هيچ وجه اين دورويي ها را تحمل نمي كنم.

در آگهي بزرگداشت سالگرد شهادت احمد آمده:
آرام بخواب برادر ايستاده ايم تا آخر
سالگرد عروج 14 مرداد
احمد نجاتي كارگر 22 ساله
شهيد فاجعه كهريزك
آرامگاه قطعه 213 رديف 15 شماره 35
همه بدانيد كه خون شهيد صبور اما پرشور است قاتلش را مي شناسد ولي عجول نيست
با احتياط و سرخگون درست زمانيكه دشمن ريختن خون او را به ناحق فراموش كرده از راه مي رسد و قاتل را به سمت ميدان تقاص مي كشاند
بي شك روزي بغض در گلو خفته مادران داغدار، كار خود را مي كند و بنيان ظالمين فرزندكش را مي سوزاند
ديرباشد يا زود، كم باشد يا زياد و اين سنت تاريخ است آه مظلوم ظالم را سرنگون مي كند
هديه ما به تمام شهداي سبز آزادي ادامه راهي است كه در آن مظلومانه فدا شدند

راهش پر رهرو- يادش گرامي باد

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

مادرشیوانظرآهاری درگفت‌وگوباکمپین: دخترم اتهامات علیه خودرا رد کرده است


مادرشیوانظرآهاری درگفت‌وگوباکمپین: دخترم اتهامات علیه خودرا رد کرده است

شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر بیش از ۱۲۰ روز است که در بازداشت به سر می برد. او برای دومین بار در سال گذشته در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد. این در حالی است که او پس از سپری کردن ۱۰۲ روز بازداشت، در اول مهرماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. نظرآهاری مدت ۳۳ روز از این مدت را در سلول انفرادی سپری کرد. شهرزاد کریمان مادر شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر که در زندان به سر می برد، به کمپین بین المللی حقوق بشردرایران گفت پیگیری های بی وقفه او و وکلای شیوا برای یافتن پرونده ی دخترش در شعب مختلف دادگاه انقلاب تا کنون بی نتیجه مانده است. بازپرس دادسرای مستقر در زندان اوین با اخذ آخرین دفاع از این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر وی را به “تبلیغ علیه نظام از طریق همکاری با سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر” و اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع های ۱۳ آبان و ۱۶ آذر” متهم کرده است. این در حالی است که شیوا نظرآهاری اتهام شرکت در تجمع های فوق را رد کرده و گفته است در زمان برگزاری این تجمع ها در محل کار خود حضور داشته است.

او بار دیگر در ۲۹ آذرماه گذشته به همراه کوهیار گودرزی و سعید حائری دو عضو دیگر این نهاد مستقل مدنی بازداشت شد. در این روز اتوبوس حامل فعالان سیاسی و مدنی که برای تشییع جنازه آیت الله منتظری عازم قم بود در میدان انقلاب توسط نیروهای امنیتی متوقف شد و از میان مسافران دیگر سه عضو کمیته بازداشت و روانه ی زندان اوین شدند.

شهرزادکریمان در خصوص آخرین پیگیری ها برای یافتن پرونده دخترش به کمپین گفت: “من دوباره به دادگاه مراجعه کردم. در مورد پرونده ی اولیه هم هیچ اطلاعاتی ندادند که در شعبه ۲۶ بررسی می شود یا نه. به خانم مغزی، یکی از وکلای شیوا گفته شد که پرونده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب است، اما هنوز شماره ی ثبتی در کامپیوتر شعبه موجود نیست. در مورد پرونده ی دوم هم دادستان دستور داده بود که هر دو پرونده یکی شوند و یک جا رسیدگی شوند اما هنوز هیچ خبری نیست و تعیین وقت دادگاه هم صورت نگرفته است. شعبه سوم بازپرسی اوین دو اتهام را به شیوا تفهیم کرده است. یکی تشویش اذهان عمومی از طریق نوشتن در سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر و سایت های دیگر بود که در پرونده ی دیگر اعضای کمیته هم هست. دومین اتهام هم اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت تجمعات ۱۳ آبان و ۱۶ آذرماه بود که شیوا این اتهامات را به این دلیل که در این تجمعات حضور نداشت نپذیرفته و بازپرس مستقر در اوین به این شکل پرونده را بسته اند. من امروز (۴ اردیبهشت) از ساعت ۹ صبح تا ظهر در دادگاه بودم. به شعبه ۲۶ که مراجعه کردم گفتند باید استعلام جدید بگیرید و بگویند که پرونده اینجا است. رفتم استعلام جدید بگیرم که گفتند در مورد پرونده ی قبلی استعلامی که موجود است مربوط به شعبه ۲ بازپرسی است و استعلام جدید در مورد پرونده وجود ندارد. پرونده ی جدید که مربوط به تاریخ ۲۹/۹/۱۳۸۸ است به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارجاع شده بود اما در این شعبه هم گفتند که شیوا به قرار بازداشت خود اعتراض داشته و ما بعد از رسیدگی به این اعتراض پرونده را ارسال کرده ایم. اما هیچ جوابی نمی دهند که این پرونده را به کجا ارسال کرده اند”.

شیوا نظرآهاری در آخرین ملاقات خود با مادرش در روز پنج شنبه گذشته گفته است که بازپرس پرونده در شعبه سوم بازپرسی مستقر در زندان اوین پس از اخذ آخرین دفاع از او گفته است که پرونده در این شعبه بسته شده و به دادگاه ارسال خواهد شد. همچنین به او گفته شده که به دلیل این که در زندان به سر می برد تلاش می کنند نوبت دادرسی را زودتر تعیین کنند. شهرزاد کریمان روحیه ی شیوا را خوب توصیف کرد و در خصوص آخرین وضعیت او در زندان به کمپین گفت: “شیوا همچنان در بند ۲۰۹ است و با وجود درخواست انتقال از طرف او هنوز به بند انتقال اش نداده اند و همچنان در سلول دو نفره با خانم شهیدی هم سلول هستند. از نظر روحی وضعیت اش خوب بود، اما الان ۵ ماه است که در زندان به سر می برد و قرار بازداشت دوباره هنوز تمدید نشده و قرار بازداشت قبلی که برای دو ماه دوم صادر شده بود تمام شده است”.

مادر شیوا نظرآهاری همچنین به پیگیری های بی نتیجه ی وکلای شیوا اشاره کرد و ادامه داد: ” وکلای ایشان هم همچنان به دادگاه مراجعه می کنند اما وقتی به شعبه ۲۶ مراجعه می کنیم در مورد پرونده ۲۴/۳/۱۳۸۸ که کیفرخواست هم دارد و به قول خودشان تعیین شعبه هم شده است، هیچ جوابی نمی گیریم. فقط رییس دفتر قاضی ظاهرا لطف کرده و گفته اند که پرونده اینجا است اما شماره نشده است و در کامپیوتر شعبه ها چیزی نمی توان پیدا کرد”.

کریمان به برخوردهای نامناسب در زمان ملاقات و نیز ایجاد محدودیت در ملاقات های حضوری با فرزندش اشاره کرد و این محدودیت های تازه را مشکل ساز خواند: “برخوردها خیلی جالب نیست. شیوا هم از برخوردهایی که زمان ملاقات می شود ناراضی بود و می گفت که توهین و داد و بیداد زیاد می کنند. در ملاقات های کابینی مشکل خاصی نیست اما ملاقات های حضوری مشکل ساز شده است و به هیچ کدام از اعضای خانواده به جز پدر و مادر ملاقات داده نمی شود. ادامه ی این وضعیت خیلی سخت است چون خواهرهای شیوا او را ندیده اند اما اگر قرار باشد که ملاقات ها به این ترتیب محدود شود نه تنها برای ما بلکه برای تمام زندانیان شرایط سختی خواهد بود. اول قرار بود که یا پدر و مادر اجازه ملاقات حضوری داشته باشند اما گویا دادستان دستور داده است که پدر، مادر یا همسر می توانند به صورت حضوری ملاقات داشته باشند اما در مورد سایر اعضای خانواده این محدودیت را ایجاد کرده اند”.

کریمان گفت همچنان امیدوار است که با وثیقه ای که برای آزادی شیوا در بازداشت قبلی تودیع کرده اند دخترش آزاد شود: “روی پرونده ی قبلی ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه گذاشته بودیم که هنوز این وثیقه را خارج نکرده ام. فکر کردم شاید اگر هر دو پرونده را یکی کنند و بخواهند وثیقه صادر کنند همین وثیقه موجود باشد و با همین بیرون بیاید. هنوز هم وثیقه را خارج نکرده ام ولی نمی دانم که اگر بخواهند آزادش کنند با همین وثیقه خواهد بود یا کمتر . من خوشبینانه فکر میکنم که وثیقه بیشتر تعیین نکنند”.

در حال حاضر نوید خانجانی و کوهیار گودرزی از دیگر اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز در بازداشت هستند. کوهیار گودرزی در بند ۳۵۰ و نوید خانجانی در بند ۲ الف سپاه در زندان اوین به سر می برند. علی کلایی دیگر عضو کمیته نیز، روز گذشته از طریق احضاریه کتبی به منظور ادامه تحقیقات به شعبه سوم دادگاه انقلاب فراخوانده شده است.

Source: International Campaign for Human Rights in Iran


گزارش گردهمایی حامیان مادران پارک لاله










گزارش گردهمایی حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند :
جمعه ۲۰ آگوست ۲۰۱۰ دورتموند

برای حمایت و نجات جان سکینه محمدی آشتیانی و دیگر اسیران در بند ،
برای آزادی همه زندانیان سیاسی -عقیدتی
برای لغو اعدام و برای محاکمه
عاملان و آمران جنایات ۳۱ سال گذشته به خیابان رفته ایم .

یکی از رهگذران می گوید : سنگسار در ایران ، و در بند بودن مردم و
جوانان بیگناه در زندان ها چنان مرا متأثر
کرده است ،
که حتی نمی توانم پتیشن شما را امضا کنم
( که البته بعد از آروم شدن ، پتیشن را امضا کردند ) .

یکی دیگر از رهگذران فقط به برنامه ما آمده است که لیست پتیشن را امضا کند
(چون از کسان دیگری راجع به ما شنیده بود) .
مادری فقط سرش را تکان می داد و می گفت : باور کردنی نیست
و به طرف لیست امضا می رود .

با عکس های شیوا نظر آهاری و با گزارش های کامل در باره دستگیری های
ممتد و در بند بودن او و در
خطر بودن جان این همیشه مبارز و شرح تصویری
و نوشتاری در باره دیگر اسیران در بند و جمع امضا
به کارمان ادامه می دهیم .

استقبال مردم از گردهمایی حامیان مادران پارک لاله در دورتموند و
حضور پر رنگ و همبستگی
حامیان در این جا ، امید مان را برای دیدن
روز های آزادی در ایران بیشتر می سازد .


زنده باد صلح و آزادی
حامیان مادران پارک لاله
مادران صلح دورتموند


۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

بيانيه مادران پارك لاله (مادران عزادار)


تغییر نام، اعلام خواسته‌ها و مواضع
ما، مادران عزادار پس از يكسال عزاداري همراه با دادخواهي مصمم تر از پيش حركت خود را تا رسيدن به خواسته هاي قانونيمان ادامه خواهيم داد و در ادامه اين راه از اين پس خود را مادران پارك لاله مي ناميم چرا كه اولين ميعادگاه اين خانواده بزرگ پارك لاله تهران بوده و اولين تجمع سكوت در تاريخ 6/4/88 در همين پارك برگزار گرديد.
مادران به رغم فشار، تهديد، توهين و بازداشت از پاي ننشسته، همچنان و همه جا بين مردم حضوري فعال دارند.
مادران پارك لاله، مادراني هستند كه فرزندانشان بخاطر شركت در راهپيمايي اعتراضي، آرام و ميليوني پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري به صرف اعتراض به نتيجه انتخابات كشته شدند. اعتراضي كه با شليك مستقيم به سمت ميليون ها معترض پاسخ گفته شد و در نتيجه آن ده ها تن به قتل رسيدند.

مادران پارك لاله، مادران تمامي زندانيان سياسي، عقيدتي، فعالان مدني و زندانيان گمنامي هستند كه در زندان هاي كهريزك، اوين، رجايي شهر و ... كشته شدند، شكنجه گشتند، مورد تجاوز قرار گرفتند و يا در دادگاه هاي نمايشي محاكمه و به احكام سنگين محكوم شدند.
مادران پارك لاله، مادران جانباختگان سي و يك سال گذشته هستند كه هرگز از خون فرزندانشان نخواهند گذشت و خواهان محاكمه آمران و عاملان اعدام هاي فردي و دسته جمعي، كشتارهاي قومي و ديني، زندان، شكنجه، تجاوز، ترور، شبيخون به منازل، به خاك و خون كشيدن خوابگاه ها و ... از دهه شصت تا كنون هستند.
مادران پارك لاله، مادران تمامي جوانان اين سرزمين هستند كه توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و سپس مفقود شدند و تاكنون هيچ اثري از آنان نيست.
مادران پارك لاله، مادران تمامي مجروحان حوادث يكسال اخير مي باشند كه با معلوليت زندگي مشقت باري را پيش روي دارند.
مادران پارك لاله، اعدام را يك قتل سازمان يافته مي دانند و مخالف هرگونه قتلي با هر شكل و هر نامي از جمله سنگسار و قصاص مي باشند و خواهان لغو قانون مجازات اعدام هستند.
مادران پارك لاله، كه خود قرباني خشونت و تبعيض عليه زنان بوده و هستند از تمامي فعاليت هاي مخالف خشونت و برابري خواهانه حمايت مي كنند و بر همه زنان و مردان آزاده درود مي فرستند.

مادران پارك لاله (مادران عزادار) - مرداد ماه 89

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

گردهمایی مادران صلح دورتموند - روز جمعه ۲۰ آگوست ۲۰۱۰ از ساعت ۱۷ تا ۱۸


گردهمایی مادران صلح دورتموند - روز جمعه ۲۰ آگوست ۲۰۱۰ از ساعت ۱۷ تا ۱۸
بعد از ظهر
روبروی کلیسا راینولدی در دورتموند

حامیان مادران عزادار ایران , مادران و پدران صلح دورتموند این هفته دوباره به
خیابان می آیند و همراه با مادران عزادار ایران، همراه با خانواده زندانیان سیاسی
و جان باختگان ۳۱ گذشته، خواستار:

آزادی تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی
لغو مجازات اعدام
محاکمه علنی و مجازات آمرین و عاملین جنایات سی و یک سال گذشته
خواهند شد .

ما در این گردهمایی بار دیگر برای نجات جان سکينه محمدي آشتياني ،
که در خطر جدی اعدام است به افشاگری پرداخته و از همه تقاضای پشتیبانی
و امضای پتیشن زیر را داریم
http://freesakineh.org/

زنده باد صلح و آزادی
حامیان مادران عزادار ایران
مادران صلح دورتموند

تقاضای کمک و حمایت مادران صلح دورتموند از خانم زیگرید بیر از اعضای هئیت رئیسه فراکسیون سبز ها




تقاضای کمک و حمایت مادران صلح دورتموند از خانم زیگرید بیر
از اعضای هئیت رئی
سه فراکسیون سبز ها در مجلس ایالتی
نورد راین وستفلن و مسول امور پارلمانی فراکسیون و
عضو کمیسیون شکایات و دادخواهی مجلس
برای نجات
جان سکینه آشتیانی ، حمایت از خواسته های به حق زندانیان
سیاسی در ایران و کمک به پناه جویان
ایرانی در کشور های
همسایه ایران و در کشور های مختلف اروپایی


در جلسه ای که در روز سه شنبه ۱۷ آگوست در مرکز حمایت از پناهندگان
و پناه جویان در شهر اسن بر گذار گردید ،
مسولان این مرکز از خانم زیگرید بیر
عضو کمیسیون شکایات و دادخواهی مجلس
دعوت به عمل آورده بودند,
که ایشان با توضیحات کامل خود در رابطه با قوانین و فرم تقاضای این
دادخواهی به شرکت کنندگان و سازمان ها و گروه های
مختلف حاضر
در جلسه توانستند کمک قابل توجهی داشته باشند .
توضیحات ایشان همچنین در رابطه با پناه جویانی که تقاضای آنان
برای پناهندگی رد شده است و در خطر باز گردانده
شدن به کشور قبلی خود هستند، بسیار سودمند بود .

مادران صلح دورتموند هم که در جلسه شرکت داشتند، با دادن نامه یی
به ایشان و تقاضای کمک و حمایت از خانم زیگرید بیر و فراکسیون سبزها
برای نجات جان سکینه آشتیانی و برای حمایت از خواسته های زندانیان
سیاسی و آزادی آنان ولغو اعدام و هم چنین حمایت از پناه جویان ایرانی
که در کشور های مختلف در شرایط سختی به سر می برند و قبول
کردن
آن ها در آلمان و کشور های مختلف اروپایی کردند .

در این نامه بعد از شرح طولانی و کامل پرونده خانم سکینه آشتیانی و
کمپین سراسری برای حمایت از ایشان و تاثیراتی که حمایت های
خارجی در پرونده این خانم داشته است، بر تاثیر حمایت های احزاب
سیاسی در دنیا تاکید کرده و از خانم زیگرید بیر و فراکسیون سبزها
استمداد طلبیده شد .
خانم زیگرید بیر بعد از گفتگوی صمیمانه ای که با مادران داشتند،
قول دادند که در اولین فرصت جواب کتبی نامه را بدهند .

با امید به حمایت های سراسری در تمام دنیا
حامیان مادران عزادار در ایران
مادران صلح دورتموند

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

ما از خون عزیزان مان نمی گذریم !

عصر روز 18 مرداد ماه 89 است . مادران عزادار به دیدارمادر و همسر و خانواده شهید محرم چگینی آمده اند . محرم در روز 25 خرداد 88 در تظاهرات آرام مردم و اعتراض به تقلب در انتخابات ، در خیابان آزادی توسط نیروهای بسیج به گلوله بسته شده و به شهادت رسیده است.
مادران بار دیگر فیلم کشته شدن محرم را با هم می بینند و اشک می ریزند . مادرشهید محرم در لحظه ای که مردم ، پسرش را با همان پیراهن آبی آشنای مادر روی دست بلند می کنند فریاد می کشد و روی پاهای خود می کوبد ، هر بار که فیلم را می بیند ، باز، شوکه می شود و باور نمی کند این چنین پسر بیگناهش را کشته باشند .
همسر جوان محرم ، معصومه به آرامی ولی به پهنای صورتش اشک می ریزد . خواهر محرم درحالیکه از مهمان ها پذیرایی می کند گریه می کند . برادر محرم چنان به فیلم خیره شده که انگار بار اول است که می بیند .
مادر ندا ، سهراب ، مصطفی ، رامین و سعید زینالی ، و سایر مادران عزادار ، مادر محرم را آرام می کنند شش مادر همدرد ، یکدیگر را دلداری می دهند . مادر سعید می گوید ای کاش من هم می فهمیدم بعد از 12 سال چه بلایی بر سر پسرم آورده اند . من زنده یا مرده او را می خواهم . مادران زندانیان ، با چشمانی نگران به مادر سعید چشم دوخته اند .
مادران عزادار که 14 ماه است هر هفته یکدیگر را ، ابتدا در پارک لاله و سپس پارک های دیگر وبعد بهشت زهرا ، خاوران ، مقابل زندان اوین و هر جا که نیازشان احساس شود ، ملاقات می کنند همچون خانواده ای بزرگ و متعهد هر کدام بخشی از مراسم را به عهده گرفته اند . یک نفر عکس می گیرد ، یکی فیلم ودیگری یادداشت بر می دارد و یک نفر، در مورد نام مادران عزادار پس از برکندن رخت عزا ازتن مادران ، آرام بدون اینکه مجلس را بر هم زند از تک تک مادران ، نظر سنجی می کند .
یکی از مادران ، طبق سنت ، پس از یکسال عزا ، شال های رنگین و هدایای دیگر را از طرف جمع تقدیم مادر و همسر محرم می کند .
مادران سرود" سراومد زمستون" و" ای ایران " سر می دهند ، وقتی صداها به هم می پیچد پیام خستگی ناپذیری مادران به گوش می رسد . هم صدایی و همنوایی زیبای مادران در هر مراسمی ، قدرت جمعی آنان را به نمایش می گذارد .
مادران هر یک از زاویه ای خواست خود را تکرار می کنند .
پروین فهیمی با درایت همیشگی خود می گوید : ما باید جلوی کشت و کشتار را بگیریم وقتی ما به عنوان مادر قصاص نخواهیم ، در جامعه تاثیر می گذارد . ما می خواهیم آمران و عاملان قتل فرزندان مان محاکمه شوند . همسر محرم ، معصومه چگینی می گوید : 13 سال با هم زندگی کردیم ، من خیلی تنها شده ام ایکاش یادگاری از او داشتم . بچه هم ندارم و تنهای تنها شده ام و فقط می خواهم کسانی را که باعث این بدبختی ما شده اند به مردم معرفی شوند و همه این قاتل ها را بشناسند.
مادر رامین رمضانی می گوید : ما نباید بگذاریم این فجایع تکرار شود . بچه های ما که رفتند باید به فکر بقیه جوان ها بود .
مادر مصطفی ، یکی از شهدای عاشورا : ما از خون بچه هایمان نمی گذریم . باید مسببین این جریان ها مجازات شوند .
مادر ندا می گوید :اسم مادران عزادار خیلی با معنی است هر چند ما دیگر سیاه نمی پوشیم ولی قلبا" عزاداریم .
مادری از اعتصاب غذای 17 نفر از زندانیان می گوید و اینکه جان زندانیان در خطر است .
یک نفر از برادر مجروحش می گوید که دچار افسردگی شده ودچار زخم بستر شده و چندین بارهم مورد عمل جراحی قرار گرفته ، ولی فایده ای نداشته است .
همهمه ای از درد ها و رنج هاست ولی با هم بودن ، شادی خاص خود را دارد که موجب می شود همه خندان از هم جدا شوند تا قراری دیگر برای ادامه راه